کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز
پیوند به لینک دانلود
در هفته اول آذر ماه رهبر نظام تاکید کرد که کسی نباید به هاشمی اهانت کند و لاریجانی هم از تخریبهایی که علیه وی صورت گرفته بود، گلایه کرد. اما پس از 16 آذر، دادستان کل و وزیر اطلاعات دولت کودتا حملات شدیدی علیه هاشمی ترتیب میدهند. به راستی چرا این پیروان ولایت، اژه ای و مصلحی، از فرمانهای ولی امر خود اطاعت نمیکنند؟
پس از حمایت لاریجانی و دلجویی رهبری از هاشمی، رسانه های نظامی از فحاشی و تخریب هاشمی دست برداشتند، اما هاشمی که میداند چه نقشه ای برایش تدارک دیده شده، مواضع پیشین خود را تکرار کرد و با صراحت گفت که قبل از هرچیز باید حاکمیت موضع خود را در خصوص رای ملت روشن کند و این کار هم نیازمند موضع گیری شفاف رهبری است. هاشمی با لحن دیپلماتیک خود گفت که رهبر نظام مسئول اصلی اتفاقات اخیر است و تا زمانی که تکلیف خود را با مردم روشن نکند، اوضاع به همین منوال ادامه خواهد یافت و اگر مردم نخواهند، رهبری باید برود. علاوه بر این هاشمی به کودتاچیان یادآوری کرد که دست شان به مهدی هاشمی نمیرسد و نگرانی شخصی در خصوص امنیت فرزند، باعث عقب نشینی وی نمیشود.
این حرکت با حضور چشمگیر مردم و دانشجویان در مراسم 16 آذر تکمیل شد: مردم و دانشجویان دیکتاتور را نشانه رفتند و گفتند که او را نمیخواهند. طرح فریب هاشمی از ابتدا بر اساس یک ذهنیت اشتباه شکل گرفته بود و آن خط قرمز فرضی «حفظ نظام» بود. استراتژیستهای نظامی هرگز تصور نمیکردند که هاشمی سخنی بر خلاف خط قرمز «حفظ نظام» بر زبان بیاورد، به همین دلیل رهبر نظام چراغ سبزی به وی نشان داد و رسانه های نظامی هم موقتا دست از تخریب وی برداشتند، تا با شایعه سازی در خصوص وحدت یا توافق پشت پرده، چنین القا کنند که شکاف درون حاکمیت ترمیم شده است.
اما این طرح از ابتدا یک بازی باخت – باخت برای کودتاچیان بود، زیرا در صورت پاسخ منفی هاشمی، یا باید در برابر سخنان وی سکوت میشد، یا این که کودتاچیان باید به قیمت نقض اوامر پیشوا، به وی حمله میکردند. کودتاچیان شتابزده گزینه دوم را انتخاب کردند و محسنی اژه ای و حیدر مصلحی، با بغض و عصبانیت به هاشمی حمله کردند. غافل از این که دو هفته پیش رهبر نظام گفته بود نباید به رئیس مجمع تشخیص مصلحت توهین شود! هرچند بخشی از رسانه های با هوش حامی کودتا، سعی کردند استیصال خود را پنهان کنند و به جای حمله و تهدید، نقدی بر رفتار دوگانه هاشمی نوشته و به سبزها القا کنند که هاشمی کلا شخصیت سیاسی قابل اعتمادی نیست. اما واقعیت این است که رهبر نظام نه تنها در اجرای نمایش وحدت شکست خورد، بلکه ادعای ولایت پذیری کودتاچیان هم به صورت جالبی نقض شد. اکنون باید از کودتاچیان سوال کرد که چرا بر خلاف رهنمودهای ولی امر خود، به هاشمی و خانواده اش حمله کردند؟
مگر «آقا» نگفته بود که به رئیس مجمع توهین نکنید؟ هرچند اکثر مردم به وجود تزویر و ریا در کانون باند حاکم معتقدند و ظاهرا پاسخ این پرسش را میدانند.
اکثر تحلیلگران و کارشناسان، مراسم 16 آذر را یک نوع گرم کردن جنبش برای دهه محرم میدانستند و تصور نمیشد که حتی مراسم 13 آبان هم تکرار شود، اما برخلاف همه این تصورات 16 آذر 88 خود به نقطه عطفی متمایز در مبارزات مدنی جنبش سبز تبدیل شد و کودتاچیان را غرق وحشت و استیصال کرد، به طوری که صدا و سیمای کودتا برای اولین بار در جهان، تصویر پاره شده آیت الله خمینی را نمایش داد. برخی معتقدند که پخش این تصاویر، همراه با سخنان به اصطلاح وحشت آفرین اژه ای، مقدمه ای است برای سرکوب بیشتر معترضان، اما باید دانست که حاکمیت تا زمانی که اجماع و وحدت کامل بین اجزای خود ایجاد نکند، قادر به سرکوب نیست. بنابراین نمایش فوق نه جنگ روانی بود و نه زمینه سازی برای سرکوب بیشتر؛ این حرکت یک پیام ( و بلکه آخرین پیام) به شخصیتهای مردد یا متمرد بود که اگر حول پیشوا جمع نشوند، کل نظام فرو خواهد پاشید، و جنبش سبز با خشونت و برای «انتقام» آمده است نه برای مبارزه با ظلم، دروغ و آدمکشی.
باند حاکم در واپسین دست و پا زدنهای خود تلاش میکند به شخصیتها و نخبگان ناراضی یا منتقد، هشدار دهد که آتشی روشن شده است که اگر خاموش نشود، خشک و تر را با هم خواهد سوزاند، پس بیائید و با کسانی که خود آتش را روشن کرده اند، تجدید بیعت کنید تا نظام فرو نپاشد و خشک و تر با هم نسوزد. واضح است که کودتاچیان در این مقطع حتی متحدان و یاران سابق خود را جز با ارعاب، با هیچ وسیله دیگری نمیتوانند متحد کنند و این امر نشان دهنده تفرقه و ریزش شدید در درون حاکمیت است. این چنین است که «ترس» جایگزین ایدئولوژی میشود و این یعنی کودتاچیان در موضع تدافعی هستند و این تلاشها برای آن است که به خیال خود، جلوی ریزش بیشتر را بگیرند.
امروز کودتاچیان در وضعیتی بدتر از یک ماه قبل به سر میبرند، آنها با تمام وجود ترس و وحشتی عمیق را تجربه میکنند. این ترس در نمایش مکرر تصویر پاره شده آیت الله خمینی مشهود است. چرا که در تظاهرات 13 آبان، تصاویر تکان دهنده ای از شعارهای تند علیه رهبر نظام و پاره کردن عکس وی وجود داشت، اما کودتاچیان در آن مقطع نیازی به خودزنی و پخش آن تصاویر ندیدند. به گواهی تاریخ، چنین خودزنی هایی بیسابقه نیست. نقل است که در هفته های پایانی جنگ جهانی دوم، هیتلر دستور داد که مواضع روسها در بخشهای اشغال شده خاک آلمان بمباران شود. وقتی که به او گفته شد که روسها شهروندان آلمانی را سپر قرار داده اند و به ازای هر سرباز روس چند آلمانی کشته میشوند، هیتلر پاسخ داد چه بهتر که خون پاک نژاد برتر به دست نژاد پست به زمین نمی ریزد. به بمباران ادامه دهید!
No comments:
Post a Comment